قصر خورشيد
قصر خورشيد
قصر خورشيد با چشم اندازي دلپذير و پرشوكت درست در وسط شهر و در يك ميدانگاهي وسيع، هر صبح و هر شب و هميشه در منظر مردم است. كلاتي از هرجا كه بگذرد به ناگزير راهش از جلو اين كاخ پر جلال خواهد بود. حتي خورشيد در همه صبح ها همين كه از گذرگاه "كشتني" بالا مي آيد نخستين برخوردش با سنگ هاي قهوه اي و يكپارچه نادر شاه است...
قصر را سه طبقه مي بينيم. نخستين: زير زمين و بسيار تاريك و وسيع و داراي زواياي پرپيچ و خم كه مي گويند جاي خزاين نادر و به روايتي جاي گردنكشان و مغضوبان دربار نادر بوده است. نوعي زندان موقت، زير چكمه هاي شاه.
طبقه دوم همكف است و سه چهار پله از سطح خاك بالاتر. اين طبقه قسمت اصلي بيوتات كاخ است كه از غرفه ها و اتاقهاي اندروني متعددي تشكيل شده است. گچ كاريهاي آثار تابلوهاي متعددي در كادر آينه كاري شده وجود داشته اند. كه شيوه مهماري آن چنين بوده است. رنگها فرو ريخته اند اما هنوز مي توان اين جا و آن جا در رواق اين شاه نشين يا بر پيشاني آن خلوتخانه جلوه هايي از رنگ را ديد.
صورتي، بنفش و آبي سير. من دقايق هنري بنا را توصيف نمي كنم تا زيباييش را ضايع نكرده باشم. چشم داري تو به چشم خود بنگر. طبقه بالايي با سنگهاي استوانه اي و با داشتن 66 ستون سنگي، آن قدر عظيم و شگفت انگيز است كه با بهترين نمونه معماري هاي باستاني سر برابري دارد. سنگهايي كه در قصر به كار رفته بزرگتر و دست نيافتني تر و بسيار عظيمتر از استعداد و امكانات دوره افشاري است. هلاليهاي غرفه هاي پيرامون با آن همه وسعت و ارتفاع تنها با دو قطعه سنگ كه سر به هم گذاشته اند، ساخته شده است. بدنه قصر پوشيده از حجاريهاي هنرمندانه استاداني است كه بي ترديد اگر از هند بدين كار گمارده نشده باشند، تحت تاثير معماري اصيل هندي به ظرافت و دقت بسيار از دل سنگهاي عبوس و سرد، ميوه هايي جون موز، گلابي، انبه، سيب و غيره پديد آمده است. ميوه ها اغلب وابسته به منطقه استوايي و گرم است. مجموعه هاي ميوه را گل و برگ و بوته هايي به قاعده، آرايش داده اند. اصلا در تابلوهاي حجاري شده بدنه قصر همه چيز به قاعده است و ظريف و جاندار اما دريغ كه روزگار حتي به سازندگان قصر مجال نداده است كه مثلا حجاري شاخه گلي را به آخر برسانن و مجموعه ميوه اي را به سلامت بر سنگ بنشانند. بيشتر كارها ناتمام مانده است و همانطور كه اشاره شد ظاهرا استادان و كنده كاران و معماران وهنرمندان با مرگ نادر شاه تيشه و شاغول و قلم را به زمين انداخته وسر خود گرفته اند.
دورتادور قصر را حوضچه هاي متعددي در برگرفته اند كه از دل هركدام فواره اي اوج مي گيرد تا هواي پيرامون قصر را خنك و دل انگيز سازد. بعضي از اين فواره ها شكسته و ريخته هنوز در كف حوضچه ها ريشه در سنگ دارند. اندام آب فشانها از سنگ است، استوانه اي و مجوف وباريك. احتمال هم دارد كه نوعي ريختني باشد از مصالح آن زمان مثلا ساروج.
چندين چنار سالخورده و سرفراز به بلندي قصر در اطراف محوطه سر به آسمان برده اند. اينها انگار بازمانده باغهاي چهار گانه اي باشند كه در چهار جهت قصر وجود داشته اند و حالا از آن باغها همين ها مانده اند. كلاتيها روزگار خرمي اين باغها را درك كرده اند و چنانچه مي گويند، عمارت حكومتي كلات در باغ غربي ميدان بوده است جايي كه الان در تصرف گروهان ژاندارمري است.
در گوشه اي ديگر، در ضلع شرقي، هنوز اصطبلها و آخورها و اخيه ها برجاي مانده اند. شيهه اسبي اما، هرگز!
http://sites.google.com/site/wwwinsanchiliq/%D9%82%D8%B5%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF
بؤلوم : گورمهلي يئرلر-مكانهاي ديدني
یازار : بيرتورك